نگاهی به تاریخچه خرید کارخانه برق به مبلغ ۵۰۰ تومان | وقتی شهر خاموشان روشـن شد
تاریخ انتشار: ۱۳ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۴۳۱۵۱۶
همشهری آنلاین _ بهاره خسروی: بسیاری به این کهنهپایتخت ایرانی لقب شهر خاموشان را میدهند، عنوانی که برای تهرانیها واژهای غریبه نیست، چراکه تا قبل از ورود برق به تهران مردم شبها را در تاریکی سر میکردند و در سالهای نخست ورود برق هم چندان روی خوشی به اختراع آقای ادیسون نشان نمیدادند و آن را شیطانی میدانستند و تصور میکردند رونق و برکت را از زندگی و کسب و کار میگیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«در سالهای میانی پادشاهی قاجارها در ایران، با غروب خورشید بیشتر محلهها و خیابانهای تهران تاریک میشد. اغلب مردم برای روشنایی خانه و تردد شبانه در شهر از فانوس و چراغهای نفتی و پیهسوز استفاده میکردند تا در زمان تردد دچار حادثه نشوند یا از گزند حمله ناگهانی دشمنان و دزدان در امان باشند. این سبک زندگی ادامه داشت تا ناصرالدینشاه در یکی از سفرهایش به ینگه دنیا و دیار فرنگ با تکنولوژی برق آشنا میشود و به همین واسطه ابتدا پای چراغگاز به ایران باز میشود.» مژگان جعفری با این روایت ما را به حال هوای تهران جوانی میبرد که به واسطه پادشاه گردشگرش گهگاه میزبان پدیدههای نوظهور و پرماجرای فرنگیها میشود.
مژگان جعفری/ پژوهشگر تاریخ کارخانه چراغگاز و روشنایی عمارت اندرونیخیابان «امیرکبیر» فعلی که سابقاً تهرانیها از آن ابتدا با نام خیابان چراغگاز و بعدها چراغبرق یاد میکردند، میزبان نخستین کارخانه مدرن دوره قاجار و سوغات سفر ناصرالدینشاه به دیار همسایه شمالی، روسیه، میشود. جعفری در اینباره توضیح میدهد: «ناصرالدینشاه در سفر به کشور روسیه با تکنولوژی برق آشنا میشود و حاج «حسن امینالضرب» را مأمور خرید کارخانه چراغگاز میکند. امینالضرب دستگاه را همراه خود به ایران میآورد و آن را در خیابانی که از میدان توپخانه منشعب میشود، نصب میکند.
با راهاندازی این کارخانه، ایرانیها با چراغگاز آشنا میشوند. فانوسهای گازسوز عمارت اندرونی و تعدادی از خیابانهای اطراف را، مانند ناصریه (ناصرخسرو) و باب همایون، روشن میکند.» اما مردم به این پدیده نوظهور و سر و صدای چراغگاز چندان روی خوش نشان نمیدهند. به گفته این پژوهشگر تاریخ، عدهای با تیروکمان به جان چراغها و لولههای گاز این کارخانه افتادند و با شکستن آنها، مثل اینکه به موفقیت بزرگی دست پیدا کرده باشند، کلی خوشحال میشدند. این روند ادامه پیدا کرد و استفاده اشتباه از کارخانه باعث شد تا عمر این پدیده فرنگی طولانی نباشد و چراغش بعد از مدت کوتاهی برای همیشه خاموش شود.
سوغات همسایههای شمالیاما ماجرای ورورد برق و تکنولوژی در ایران حکایتی شنیدنی دارد. ظاهراً پادشاهان قاجاری مصر بودند که پایتخت آنها چیزی از پایتختهای اروپایی کم نداشته باشد. حالا نوبت پسر بود که جا پای پدر بگذارد. مظفرالدینشاه، مانند پدر، قصد سفر به روسیه را میکند تا سوغاتش کارخانه برق برای پایتختنشینان باشد. مژگان جعفری تعریف میکند: «نخستین کارخانه برق در دوره مظفرالدینشاه در تهران راهاندازی شد. حاج «محمدحسین امینالضرب»، از تجار معتبر قاجاری، در سفر روسیه مظفرالدینشاه را همراهی کرد و با هزینهای بالغ بر ۵۰۰ تومان کارخانه برق را از روسیه خرید و به ایران آورد. دومین کارخانهای که از روسیه به ایران وارد شد در خیابان ری، حوالی میدان شاه، مستقر میشود و جای کارخانه چراغگاز را میگیرد؛ دلیل جابهجایی نام این خیابان هم برآمده از تغییر کارکرد کارخانه بود. این کارخانه ۴۰۰ کیلووات نیرو داشت و خیابان چراغبرق و اطرافش را روشن میکرد. برق این کارخانه برای نخستین بار وارد عمارت شاهی و خانههای اعیان و اشراف تهران شد.»
کارخانه عجیب حاج حسین امینالضرببرق آمد و جمال پایتخت و عمارت شاهی روشن شد. دیگر از فانوس به دست گرفتن و گشتوگذار با ترس و تردید از حملههای غافلگیرکننده دزدان و بدخواهان خبری نبود. اما مردم عادی که زندگی ساده بیحاشیهای داشتند، به این پدیده نوظهور چه واکنشی نشان دادند؟ به گفته جعفری، مانند همه پدیدههای نوظهور و ناشناخته، نخستین واکنش تهرانیها نپذیرفتن بود. او به نوشتههای مرحوم «جعفر شهری» در کتاب «تهران قدیم» استناد میکند و میگوید: «کارخانه امینالضرب از عجایب بود و تا سالها موجب حیرت و تماشای مردم شده بود. هر غروب به تماشایش میرفتند و مردم مدتها به شگفتیاش لب به دندان میگزیدند و «لاحول و...» میگفتند. تماشای نور لامپهایش تا ساعتها وقت مردم را پر میکرد و تنها فایدهای که از آن مترتب میشد نور خیابان اطراف عمارت شاهی بود.»
در واقع مردم نسبت به برق ذهنیت روشنی نداشتند و برق را قسمتی از قدرت شیطان میدانستند و حاضر نبودند تا پای شیطان به خانهها و مغازههایشان باز شود. بسیاری از مغازهداران برای قطع نشدن رزق و روزی و برکت زندگیشان اصرار به روشن نگهداشتن فانوس در مغازهها داشتند و معتقد بودند که هیچ چراغی لازم نیست.
مبارزه با قدرت شیطانقصه برخورد با تیرها و لامپهای چراغبرق از سوی عموم داستانی مشابه ماجرای کارخانه چراغگاز بود. در واقع باز هم لامپها و کابل و سیمهای برق با تیرکمان سنگی مورد عنایت مردم قرار گرفت. جعفری از باورهای عامیانه مردم در مبارزه با این منبع شیطانی تهران قدیم میگوید: «شایعه راه افتاده بود که اگر برق وارد هر خانهای شود، زنان و دختران به گناه آلوده میشوند و همچنین مردان و پسران را عقیم میکند. البته به جز مردم عادی حتی بعضی از رجال هم به این ماجرا روی خوش نشان نمیدادند و معتقد بودند به صنعت برق و اختراع فرنگیها نباید دلخوش بود و احتمال قطعی و پایان آن وجود دارد و به همین دلیل در ابتدای امر اکثراً برای روشنایی شبانه از چراغ زنبوری استفاده میکردند.»
انتقاد به تاریکی تهرانالبته تاریکی و خاموشی تهران فقط به دوره قاجار محدود نبود و تا سالهای حکومت پهلوی اول این روند ادامه داشت. جعفری در اینباره به کتاب «شرح زندگانی من»، نوشته «عبدالله مستوفی» اشاره دارد: «کوچهها چراغ عمومی نداشت و اعیان در مقابل در خانههای خود چراغی وصل و نصب کرده بودند.» جعفری در پایان، به مقاله اعتراضی روزنامه اطلاعات در مورد خاموشیهای تهران اشاره میکند و میگوید: «در سال ۱۳۰۷ روزنامه اطلاعات مقالهای منتشر کرد که در آن از تاریکیهای تهران، سالها پس از ورود برق، انتقاد میکند که به دلیل این تاریکیها و مشکلات تهران را «شهر خاموشان» مینامند. در آن روزها تهران بیشتر از ۴ تا ۵ ساعت برق نداشت و اغلب مردم در تاریکی سر میکردند.»
رونق کسب و کار با برقهمیشه با روی کارآمدن هر پدیده نوظهوری دیدگاه مختلفی مطرح میشود. عدهای مخالف و عدهای هم موافق و پیگیر به کارگیری آن هستند. به گفته جعفری، کاسبان اطراف شمسالعماره و بازارچه مروی یکی از نخستین افرادی بودند که از ورود برق استقبال کردند. او در اینباره میگوید: «کسبه این محدوده برای اینکه اجناس مغازه جلوه بیشتری داشته باشد و مردم بیشتری به بهانه برق دور مغازهشان جمع شوند و از آنها خرید کنند، اغلب از برق استفاده میکردند. یکی از اتفاقات خوبی که با ورود برق به تهران رخ داد، چراغانی کردن خیابانها به مناسبت تولد امام زمان(عج) بود؛ کاری که مردم را حسابی شگفتزده میکرد و نرمنرم باعث پذیرش برق از سوی مردم شد.»
مردم به مرور از کارخانه امینالضرب انشعاب برق گرفتند. معمولاً از عصر تا آخر شب برق به خانه مردم فرستاده میشد، اما تا سالها شبها خیابانهای تهران همچنان خاموش و تاریک بود.
کد خبر 611806 برچسبها همشهری محله برقمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: همشهری محله برق کارخانه برق امین الضرب تهرانی ها خیابان ها ورود برق سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۴۳۱۵۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آقای همایون شجریان، تو را به خدا بیایید و بگویید ما اشتباه کردیم!
آفتابنیوز :
چند وقتیست که همایون شجریان به همراه انوشیروان روحانی، آهنگساز مشهور ایرانی در آنسوی آبها مشغول برگزاری تور کنسرتهای خود هستند. رفتار همایون در کنسرتهای داخلیاش همیشه دلبرانه بوده و نوعی نجابت خاص داشته که در کمتر کسی میتوان دنبالش گشت.
از همان تخفیف ویژه به دانشجویان برای نشستن در دو ردیف اول تا جلوگیری از افزایش قیمت «کنسرت نمایش سی» که طی یک ماه در تهران برگزار شد، تمام کارهای نیکیست که از او به یاد داریم. همایون شجریان انسان معتبریست و از خانوادهای اصیل پای به عرصه هنر گذاشته. خیلی خوشحالیم که دوباره به روی استیج بازگشته و تصاویری که از او مخابره میشود سرشار از حال خوب است. مگر میشود با انوشیروان روحانی همکاری کنی و یک پرفورمنس ایدهآل خلق نکنی؟
اصل ماجرا چیست؟
اما به تازگی حواشی نه چندان جالبی درباره اجراهای او در سیدنی و لس آنجلس داغ شده. از اعداد عجیبی که بر روی بلیطها نقش بسته که در واقع با یک حساب سرانگشتی کافیست به سود خالص ۴۰۰ هزار دلاری همایون شجریان فقط در یک اجرا برسیم. این عدد از حداقل ۲۰۰۰ تماشاچی او در سالن مشهور اپراهاوس شهر سیدنی به دست میآید. در واقع او و تیمش برای یک اجرا مبلغ هنگفتی را به جیب خواهند زد و البته که نوش جانشان، اما شاید قیمت ۳۰۰ دلاری برای هممیهنان در سراسر دنیا روا نباشد.
اما درباره اجرای لس آنجلس باید گفت که ابهامات فراتر میرود. جایی که به ناگاه وبسایت متولی فروش بلیت خبر اتمام ظرفیت را میدهد و در صفحه اینستاگرامی همایون، وبسایتی دیگر برای خرید بلیت معرفی میشود! وبسایتی که قیمتهای همان اجرا را بالاتر برده و بین ۲۰۰ تا ۲۰۰۰ دلار به مشتریان ارائه میدهد!
اما ما فکر میکنیم شاید این اتفاق دسیسهای باشد برای همایون و تیم محبوبش، اما خب حق داریم که دچار ابهامات گسترده باشیم. او قافلهسالار موسیقی ما در این سالهاست و امیدواریم که حداقل یک نفر از تیم اجراییاش بیاید و درباره همه این ابهامات شفافسازی کند.
اما کاربران چه گفتهاند؟
میترا: پول بلیطم را از کنسرت همایون شجریان پس گرفتم. حتما باید تفاوتی بین برخی هنرمندان باشه.
شفق: همچنان بحث روز ایرانیان در آمریکا. کنسرت همایون شجریان. کاش متولیان کنسرت اقلا پاسخگو باشند. بیان و بگن که اینجا چه خبره؟
کیجا: اگه به برخی دوستان بر نمیخوره یه اشارهای به همایون شجریان بکنم! این عزیز موقع کنسرت که میشه تو یک ساعت تیکتهای گرونش سولد آوت میشه. کاش میفهمیدم چرا این کسی که ندارد نشان از پدر رو حمایت میکنید؟
آقا همایون، تو را به خدا بیایید و بگویید ما اشتباه کردیم!
پارسی: من برای همایون بارها پیام گذاشتم که درباره این اتفاقات توضیح بده.
هنرمند تنها: این ما هستیم که باید به هنرمندان بفهمونیم قدرت و احترامشون از مردم میاد پس در مقابل درد مردم بیتفاوت نباشن.
سیمین:، اما پیشنهاد میکنم مصاحبه همایون شجریان و عادل فردوسی پور رو ببینید، خیلی چیزها دستتون میاد احتمالا.
هرمز: خیلی روی قشر خواننده و بازیگر حساب باز میکنید، خواننده که اولا برای دل خوش میخونه و مردم هم پول میدن صداش رو بشنون. البته کل دنیا همین هست وقتی یکی تو چشم میاد ازش انتظارات انسانهای بزرگ منش رو دارن، یک آدم عادیه دیگه.
پدر: آخه چرا از همه توقع یکسان دارید. همایون ادعایی هم نداره این که برخی قصد تخریبش رو دارند اصلا درست نیست!
منبع: سایت برترینها